ابوالفضل بیهقی؛ تاریخ‌نگاری که سیاست را با چشم اخلاق دید  

در دنیای قدرت و سیاست، که اغلب سایه‌ای از خودخواهی و جاه‌طلبی بر آن می‌افتد، ابوالفضل بیهقی با قلمی آمیخته به عدالت و انسانیت، تاریخ را نه فقط روایت وقایع، بلکه آیینه‌ای برای سنجش اخلاق و مسئولیت انسانی ساخت؛ درس‌هایی که پس از هزار سال هنوز زنده و تأثیرگذارند.
ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی در حارث‌آباد بیهق یا سبزوار قدیم چشم به جهان گشود. پدرش او را از همان دوران کودکی در نیشابور به دانش‌‌اندوزی واداشت. خانواده‌ وی با بزرگان روزگار خویش نشست و برخاست داشتند. ابوالفضل که از دریافت و هوشمندی ویژه‌‌ای برخوردار بود و به کار نویسندگی عشق می‌‌ورزید، در جوانی از نیشابور به غزنین رفت و جذب کار نگارش دیوان شد و با علاقه و استعداد بی‌نظیری که داشت، به‌زودی به دستیاری خواجه ابونصر مشکان صاحب دیوان رسالت محمود غزنوی برگزیده شد.
از آغاز زندگی بیهقی اطلاعات زیادی در دست نیست.چون به نوجوانی رسید در «دیوان رسالت» سلطان محمود غزنوی که ادیب و دبیر بزرگی چون بونصرمشکان ریاست آن را بر عهده داشت، به شاگردی پرداخت. بیهقی شخصی مورد اعتماد بود و خطی خوش داشت. از این‌رو اجازه داشت، بسیاری از نامه‌ها و اخبار و احوال حکومت‌ها و شاهان را رؤیت کند و به گفته خودش «و این اخبار بدین اشباع که می‌خوانم از آن است که در آن روزگار معتمد بودم و به چنین احوال کسی از دبیران واقف نبودی مگر استادم، بونصر».
آثار برجای مانده از بیهقی
کتابی که امروز ما آن را به نام «تاریخ بیهقی» می‌شناسیم در آغاز تاریخ ناصری نام برده شده است. «تاریخ آل ناصر، تاریخ آل سبکتگین، جامع التواریخ، جامع فی تاریخ سبکتگین و سرانجام تاریخ بیهقی» که گویا بر اثر بی‌توجهی به نام اصلی آن  تاریخ ناصری به این نام‌ها شهرت پیدا کرده بود،‌ از جمله آثار برجای مانده از ابوالفضل بیهقی است. بخش موجود تاریخ بیهقی را تاریخ مسعودی نیز می‌نامند از آن جهت که دوران زندگی سلطان مسعود غزنوی را در بر دارد. از تاریخ بیهقی نسخه‌های خطی فراوانی در کتابخانه‌های ایران و دیگر کشورهای جهان به جا مانده است که نشان می‌دهد در چند سده اخیر بسیار مورد توجه و پسند مردم بوده است.
ابوالفضل بیهقی، مورخ بزرگ ایرانی در دوران سامانیان و غزنویان، نه تنها شاهد زنده رویدادهای سیاسی و اجتماعی بود، بلکه نگاهی ژرف و اخلاق‌مدار به سیاست و قدرت داشت. او که در دربار غزنوی فرصت تجربه و مشاهده مستقیم سیاست را یافت، دریافته بود که تاریخ فقط شمارش پیروزی‌ها و شکست‌ها نیست؛ بلکه آینه‌ای است که رفتار انسان‌ها، ارزش‌ها و تصمیمات اخلاقی آن‌ها را بازتاب می‌دهد.
نثر بیهقی، پُلی میان ادب و تاریخ است
نثر بیهقی، پُلی میان ادب و تاریخ است؛ متن او تنها گزارش وقایع نیست، بلکه تصویری زنده از اخلاق حاکمان و مردم ارائه می‌دهد. او با ظرافتی شاعرانه، خطاها و نیکی‌ها را در قالب داستان‌های تاریخی بازگو می‌کند و نشان می‌دهد که سیاست بدون اخلاق، سرنوشت تلخ و عبرت‌آمیز به همراه دارد. بیهقی ما را به تفکری عمیق دعوت می‌کند؛ تفکری که فراتر از نام‌ها و تاریخ وقایع، به بررسی روح انسان و مسئولیت‌های اخلاقی او می‌پردازد.
در آثار بیهقی، شخصیت‌ها نه تنها با قدرت و موقعیت‌شان شناخته می‌شوند، بلکه با رفتار اخلاقی و منش انسانی‌شان سنجیده می‌شوند. وفاداری، صداقت، شجاعت در برابر ظلم و رعایت عدالت، ستون‌های اخلاقی هستند که بیهقی بارها بر آن‌ها تأکید کرده است. او نشان می‌دهد که حکمرانی که این اصول را نادیده می‌گیرد، سرنوشت محتوم تلخ و عبرت‌آمیز خود را رقم می‌زند و تاریخ، داوری قاطعی بر رفتار انسانی اوست.
بیهقی در جایگاه مورخ، به ما یادآوری می‌کند که سیاست و اخلاق دو بال یک پرنده‌اند؛ بالی که بدون دیگری، پرواز ممکن نیست. او به ما می‌آموزد که قدرت، تنها وسیله‌ای برای حفظ سلطه و حکومت نیست، بلکه مسئولیتی اخلاقی بر دوش دارد؛ مسئولیتی که رعایت آن، هم مصلحت جامعه را تضمین می‌کند و هم نام و یاد حاکمان را در تاریخ ماندگار می‌سازد.
زبان و نثر بیهقی، با ترکیب زیبای ادب و تاریخ، این پیام اخلاقی را قدرتمندتر جلوه می‌دهد. او با جملاتی موزون و گزیده‌های شاعرانه، صحنه‌های تاریخی را چنان زنده می‌سازد که خواننده نه تنها تاریخ را می‌بیند، بلکه اخلاق و سیاست را در عمق وجود انسان‌ها حس می‌کند. هر روایت او، بیش از آنکه صرفاً رویداد تاریخی باشد، پندی است از رفتار انسانی و بازتابی از مسئولیت‌های اخلاقی در سیاست.
تاریخ؛ آیینه‌ای برای سنجش اخلاق و سیاست
بیهقی ما را دعوت می‌کند تا تاریخ را نه فقط مجموعه‌ای از وقایع، بلکه آیینه‌ای برای سنجش اخلاق و سیاست انسانی ببینیم؛ آیینه‌ای که پس از هزار سال هنوز درس‌هایی روشن و بی‌زمان برای ما دارد. او به ما نشان می‌دهد که قدرت و سیاست، زمانی ارزشمند است که در سایه اخلاق و انسانیت عمل شود وگرنه حتی پیروزی‌های بزرگ هم به شکست و فراموشی می‌انجامند.
در نهایت، بیهقی فراتر از یک تاریخ‌نگار صرف است؛ او معلمی است که از طریق وقایع و شخصیت‌ها، ما را به تفکر درباره اخلاق، عدالت و مسئولیت انسانی دعوت می‌کند. و این است راز ماندگاری او: تاریخ را با وجدان و دل می‌نگریست و ما را هم به همان نگاه دعوت می‌کند.
بیهقی ۸۵ سال زیست و به تصریح ابوالحسن بیهقی در تاریخ بیهقی به ۴۷۰ قمری چشم از جهان فروبسته است و به این ترتیب ۱۹ سال پس از نگاشتن تاریخ بیهقی زنده بوده و هر گاه به اطلاعات تازه ای، دسترسی می یافت، آن را به متن کتاب می افزود.
منابع:
تاریخ بیهقی (ابوالفضل بیهقی)، تصحیح محمد معین /عباس اقبال آشتیان.
محمد معین، تاریخ ادبیات فارسی.
ابوالحسن نجفی، نثر فارسی.
جعفر شعار، نثر فارسی و تاریخ نگاری.
حسین زاد، ابوالفضل بیهقی: تاریخ، اخلاق و سیاست.