اختصاصی تاف نیوز:

تحلیل احتمال حمله نظامی و جنگ بین ایران و آمریکا

بررسی احتمال درگیری مستقیم نظامی بین ایران و آمریکا نیازمند توجه به عوامل متعدد سیاسی، اقتصادی و امنیتی است. در حال حاضر، سناریوی جنگ تمام‌عیار بعید به نظر می‌رسد، اما تنش‌های محدود و درگیری‌های نیابتی همچنان محتمل هستند. در ادامه، عوامل کلیدی مؤثر بر این احتمال بررسی می‌شوند:

عوامل افزایش‌دهنده احتمال درگیری:

۱. تنش‌های منطقه‌ای:
– حضور نیروهای آمریکایی در خلیج فارس و همکاری با متحدانی مانند اسرائیل و عربستان.
– فعالیت‌های ایران در حمایت از گروه‌های مقاومت (حزب‌الله، انصارالله یمن).

۲. اختلاف بر سر برنامه هسته‌ای:
– بن‌بست در مذاکرات احیای برجام (JCPOA) و تهدیدهای متقابل درباره غنی‌سازی اورانیوم.

۳. درگیری‌های نیابتی:
– حملات به نفت‌کش‌ها، پایگاه‌های نظامی یا شخصیت‌های کلیدی (مانند ترور سردار سلیمانی در ۱۳۹۸).

۴. اشتباهات محاسباتی:
– احتمال برخورد ناخواسته نظامی در مناطق حساس (مانند تنگه هرمز) به دلیل حضور گسترده نیروها.


عوامل کاهش‌دهنده احتمال درگیری:
۱. دلایل اقتصادی:
– جنگ مستقیم برای هر دو طرف هزینه‌های سرسام‌آور اقتصادی (تخریب زیرساخت‌ها، افزایش قیمت نفت، تحریم‌های بیشتر) به همراه خواهد داشت.

۲. توازن قوا و بازدارندگی:
– ایران از توانایی ایجاد اختلال در تنگه هرمز و حمله به پایگاه‌های منطقه‌ای آمریکا برخوردار است.
– آمریکا نیز از طریق تحریم‌ها و فشار دیپلماتیک ترجیح می‌دهد از درگیری مستقیم پرهیز کند.

۳. منافع مشترک در ثبات منطقه:
– هیچ یک از طرفین تمایل به تشدید بی‌ثباتی در خاورمیانه (افزایش قدرت داعش، بحران مهاجرت) ندارند.

۴. فشار جامعه بین‌المللی:
– کشورهایی مانند چین، روسیه و اتحادیه اروپا خواهان جلوگیری از جنگ برای حفظ نظم جهانی هستند.


سناریوهای محتمل در صورت کاهش تنش:

– درگیری محدود:
حملات سایبری، هدف قرار دادن تأسیسات نفتی یا نبردهای نیابتی در یمن/عراق.
– تشدید تحریم‌ها:
افزایش فشار اقتصادی بدون ورود به جنگ نظامی.
– احیای دیپلماسی:
بازگشت به مذاکرات هسته‌ای برای کاهش تنش‌ها.

سناریوهای احتمالی در صورت افزایش تنش

  1. درگیری‌های نیابتی گسترده‌تر: افزایش تنش میان گروه‌های مورد حمایت ایران و نیروهای آمریکایی یا متحدانش در عراق، سوریه یا یمن.
  2. حملات محدود هوایی: آمریکا ممکن است برخی زیرساخت‌های نظامی یا هسته ای ایران را به‌طور محدود هدف قرار دهد، با هدف ارسال پیام هشدار.
  3. جنگ سایبری و اقتصادی: گسترش حملات سایبری، تحریم‌های شدیدتر و فشار اقتصادی از جمله گزینه‌های کم‌هزینه‌تر و محتمل‌تر هستند.
  4. بازگشت به میز مذاکره: در صورت میانجی‌گری موفق کشورهای ثالث، امکان بازگشت به مذاکرات هسته‌ای نیز وجود دارد.

جنگ چقدر به ایران نزدیک است؟

  • سید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: علائم تقویت کننده جنگ بیشتر و پیش‌برنده‌تر از علائم تضعیف کننده جنگ هستند. بنابراین تصمیم‌گیران سیاسی در ایران باید حمله نظامی امریکا و اسرائیل را در کوتاه مدت بسیار محتمل و جدی بدانند.

به نقل از دیپلماسی ایرانی: «عادت» عنصری ذهنی است. شبکه‌ای پیچیده از نورون‌های ذهنی، عادت را در ذهن انسان ایجاد می‌کنند. همچنان که سیستم عصبی بدن پس از مدتی با گرما و سرما خود را وفق می‌دهد، همان سیستم در کنش و واکنش نورون‌های عصبی، با ایجاد عادات ذهنی، «امتدادِ گذشته و حال به آینده» را در ذهن تداعی می‌کند؛ موافق با نظریه سازه‌انگاری الکساندر ونت، که بر عادات ذهنی در تفسیر واقعیت تأکید می‌کند. عادات ذهنی برای تصمیم‌گیران ذهنی می‌تواند آفت باشد، چه اینکه حساسیتِ ذهنِ تصمیم‌گیرنده در قبال رویدادهایِ ناگهانی کاهش می‌دهد. عادات ذهنی موجب می‌شوند ذهن تصمیم‌گیرنده بیشتر به روندها بیاندیشد تا به رویدادهای ممکن و یا احتمالی در آینده.

این مقدمه نظری از آن جهت حائز اهمیت است که تصمیم‌گیران سیاسی در ایران در حوزه داخلی و خارجی طی سال‌های اخیر عمدتأ با رویدادهای شگفتی‌ساز مواجه بوده‌اند. نگاهی به تحولات داخلی و خارجی به خصوص تحولات منطقه‌ای طی سال‌های اخیر نشان می‌دهد سیاست داخلی و خارجی ایران عمدتأ «رویداد محور» شده است. رویداد محور شدنِ سیاست، پیش‌بینی تحولات را بسیار سخت می‌کند و علاوه بر آن روندها را نیز تضعیف و جامعه را مستعد وقوع رویدادهای شگفتی‌ساز و حتی فاجعه‌آمیز می‌کند. عنصرِ عادت در ذهن به تصمیم‌گیرنده راه ساده «امتداد گذشته و حال به آینده» را نشان می‌دهد، حال آنکه به هنگام سست شدن روندها و ظهور رویدادها، ذهن تصمیم‌گیرنده باید به صورت «سناریویی» پرورش یابد و به هر رویداد ممکنی بیاندیشد و برای آن «برنامه‌ریزی سناریویی» انجام دهد.

کافی است به تحولات دو سال اخیر در منطقه نگاهی بیاندازیم. عادات ذهنی وقوع این تحولات را احتمالأ طی ۱۰ سال می‌پذیرفت اما «واقعیت» مسیر خودش را رفت و تحولاتی که با عادات ذهنی و روندها قرار بود طی ۱۰ سال رخ دهند طی ۱۰ تا ۲۰ ماه رخ دادند. عملیات ۷ اکتبر، حمله اسرائیل به غزه، جنگ اسرائیل با حزب‌الله لبنان، حمله به کنسولگری ایران در سوریه توسط اسرائیل، سقوط هلیکوپتر رئیس‌جمهوری ایران، ترور اسماعیل هنیه در تهران، تغییر دولت در ایران، پاسخ نظامی ایران به اسرائیل طی دو عملیات وعده صادق، انفجار پیجرها در لبنان، ترور شهید سید حسن نصرالله، روی کار آمدن جوزف عون در لبنان، آتش‌بس حزب‌الله با اسرائیل، استقرار نیروهای سازمان ملل و ارتش لبنان در جنوب لبنان، سقوط بشار اسد در سوریه، پیشروی اسرائیل در جولان و خاک سوریه، حمله اسرائیل به زیرساخت‌های نظامی سوریه، نفوذ منطقه‌ای ترکیه در شامات و قفقاز، روی کار آمدن ترامپ، تغییر سیاست امریکا در قبال جنگ اوکراین، شکاف در روابط فراآتلانتیکی در قبال جنگ اوکراین، افزایش تحریم‌ها علیه ایران.

این همه رویداد اثرگذار همگی در کمتر از دو سال رخ دادند. پس می‌توانیم انتظار داشته باشیم رویدادهای شگفتی‌ساز و فاجعه‌آمیزی که ذهن تصمیم‌گیران به واسطه عنصر عادات ذهنی آنها را خیلی بعید می‌دانند، بسیار قریب باشند و به زودی خود را به تصمیم‌گیران سیاسی تحمیل کنند.

در نتیجه سال آینده نیز می‌تواند بستر وقوع رویدادهای بزرگی باشد و از جمله این رویدادهای محتمل، جنگ امریکا و اسرائیل با ایران خواهد بود. جنگی فاجعه‌آمیز علیه تأسیسات نظامی ایران که از قضا، علائم و تحلیل‌های جدی نیز در قبال آن وجود دارد. عنصر عادات ذهنی در رد وقوع جنگ به تصمیم‌گیرنده می‌گوید: «ترامپ تاجر مسلک است و ترجیحأ به دنبال جنگ نیست، به خصوص که در آغاز کارش در کاخ سفید نیز هست. او با افزایش تحریم‌ها می‌خواهد ایران را وادار به مذاکره کند و تهدید نظامی احتمالأ بلوفی برای وادار کردن ایران به پذیرش توافق یک سویه است.» اما واقعیت کاری به توصیه‌های عادات ذهنی ندارد و مسیر خودش را می‌رود. اتفاقأ در نقطه مقابل دیدبانی علائم موجود نشان می‌دهد، باید حمله نظامی امریکا و اسرائیل به ایران به شکلی غافلگیرکننده، را بسیار جدی گرفت و آن را آینده‌ای محتمل بدانیم. علائم و نوپدیدهایی وجود دارند که حمله به ایران را تقویت و البته نوپدیدها و علائمی نیز هستند که حمله به ایران را در کوتاه مدت تضعیف می‌کنند.




 

چه علائمی حمله نظامی به ایران را در کوتاه مدت تقویت می‌کند؟

 

۱) ادراک اسرائیل و امریکا از ساختار قدرت و تغییر توازن قدرت در خاورمیانه پس از ۷ اکتبر،

۲) ادراک امریکا و اسرائیل از قدرت نظامی ایران در قبال حمله احتمالی به تأسیسات نظامی‌ ایران،

۳) ادراک امریکا و اسرائیل از رابطه متقابل حاکمیت و مردم ایران،

۴) ادراک امریکا و اسرائیل از آستانه غنی‌سازی در ایران،

۵) باورمندی امریکا و اسرائیل از کاهش شدید عمق استراتژیک ایران در منطقه به خصوص شامات،

۶) رویکرد «یا مذاکره یا جنگ» ترامپ ۲۰۲۵ به جای رویکرد «یا مذاکره یا تحریم» ترامپ ۲۰۱۸،

۷) لابی شدید صهیونیست‌ها (به خصوص دولت مستعجل نتانیاهو که بقاء خود را در تداوم جنگ می‌بیند) در کاخ سفید به منظور ترغیب ترامپ به جنگ علیه ایران،

۸) مواضع تند اروپا در قبال ایران و گفتمان دفاع از جنگ محدود علیه ایران از سوی انگلیس،

۹) دفاع تمام قد و بی‌سابقه فرانسه و انگلیس از اسرائیل در عملیات وعده صادق،

۱۰) احتمال وجه المصالحه‌شدن ایران در قبال توافق اوکراین.

 




چه علائمی حمله نظامی به ایران را در کوتاه مدت تضعیف می‌کند؟

 

۱) هراس از بی‌پایان شدن جنگ،

۲) هراس از فراروندگی جنگ به مناطق پیرامونی ایران،

۳) پاسخ قطعی نظامی ایران و حمله به پایگاه‌های امریکایی و اسرائیل در مقیاسی وسیع،

۴) مخالفت چین و روسیه با عملیات نظامی علیه ایران،

۵) مخالفت احتمالی شورای همکاری خلیج‌فارس با جنگ،

۶) امتناع ایران از ورود به جنگ مستقیم با امریکا،

۷) عملگرایی ایران به هنگام حاد شدن بحران.

نگاهی به علائم فوق‌الذکر نشان می‌دهد، علائم تقویت کننده جنگ بیشتر و پیش‌برنده‌تر از علائم تضعیف کننده جنگ هستند. بنابراین تصمیم‌گیران سیاسی در ایران باید حمله نظامی امریکا و اسرائیل را در کوتاه مدت بسیار محتمل و جدی بدانند.

 


در خاتمه:
البته خطر درگیری‌های کنترل‌نشده (مثل حمله به نیروهای مستقر در عراق یا سوریه) نیز وجود دارد. هر دو طرف منازعه از عواقب جنگ تمام‌عیار آگاهند و ترجیح می‌دهند از طریق ابزارهای غیرمستقیم (تحریم، عملیات روانی، جنگ نیابتی) به اهداف خود برسند.

نکته :
تنش ایران و آمریکا یک «بازی با حاصل جمع غیرصفر» است، یعنی هر دو طرف می‌توانند با اتخاذ راهبردهای هوشمندانه از تشدید بحران جلوگیری کنند. نقش جامعه بین‌المللی و افکار عمومی نیز در مهار تنش‌ها حیاتی است.