رمزگشایی از خواسته واشنگتن از تهران/ سیگنالهای متناقض آمریکا چه پسلرزههایی به دنبال دارد؟
هفته گذشته، او اعلام کرد که از اینکه مسکو پیشنهادی برای توافق در اوکراین ارائه نکرده «عصبانی» است و ممکن است «تعرفههای» ثانویهای بر فروش نفت روسیه اعمال کند. او همچنین مدعی شد که اگر ایران توافقی انجام ندهد، دست به اقدام دیگری خواهد زد.
ترامپ چه میخواهد؟
به ادعای این نشریه، این واکنشهای تند بخشی از استراتژی بزرگ بر مبنای اصل «دیوانهبازی» نیست، بلکه نتیجه نیاز ظاهری ترامپ به نمایش قدرت است. نکته کلیدی، دانستن این است که چگونه میتوان به این نمایش قدرت پاداش داد؛ سفارش ترسیم پرتره ترامپ توسط پوتین -مقولهای که نماینده ویژه ترامپ در خاورمیانه، استیو ویتکاف، ادعا میکند رهبر روسیه از او خواسته آن را به رئیسجمهور برساند- نمونهای روشن از ماهیت و شاید محدودیتهای چاپلوسی استراتژیک است.
اما مقامهای رسمی ایران هرگز خود را درگیر چنین نمایشهایی نخواهند کرد. با این حال، این امکان وجود دارد تهران به این نتیجه رسیده باشد که مذاکرهکنندگان او میتوانند از نیاز همیشگی ترامپ برای نمایش تسلط خود بر سیاست جهانی استفاده کرده تا امتیازاتی از آمریکا در خصوص توافق هستهای بگیرند. چون ناپایداری ترامپ میتواند درها را باز کند یا به سرعت آنها را ببندد. رهبران بینالمللی -و حتی مشاوران خودش- دائماً در تلاشاند تا این رویکرد مغشوش یا حتی بیتاکتیک نسبت به جهان را مدیریت یا از آن بهرهبرداری کنند.
از اینرو، جای تعجب ندارد که در حالیکه مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری ایران پس از تهدید اخیر ترامپ تأکید کرد که «مسیر مذاکرات غیرمستقیم همچنان باز است»، یکی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هشدار داد که نیروهای آمریکایی مستقر در «دستکم ده پایگاه اطراف ایران» در واقع «درون اتاقی شیشهای نشستهاند». به ادعای ناظران، با سیاست خارجی که با توسل به واکنشهای آنی شکل میگیرد، رقبای ترامپ بهسختی میتوانند به برداشت روشنی از مواضع نهایی او برسند.
روابط ایران و آمریکا فعلا پرتنش است. شایان توجه است که طی ادعایی که رد شد، ماه نوامبر، ایلان ماسک با سعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، دیدار کرد. یک وبسایت محافظهکار ایرانی درباره این دیدار غیرمنتظره نوشت: «بهنظر میرسد ترامپ واقعاً تصمیم گرفته رویکرد متفاوتی اتخاذ کند. شاید همانطور که عباس عراقچی گفت، از ‘فشار حداکثری’ به ‘عقلانیت حداکثری’ روی آورده باشد.»
این تحلیل با سخنان پیشین عراقچی که گفته بود «عقلانیت حداکثری احتمالاً نتیجه متفاوتی خواهد داشت» همخوانی دارد و بهنظر میرسید تلاشی برای سنجش واکنش ترامپ باشد. تصمیم ترامپ در اواسط ژانویه مبنی بر حذف تدابیر امنیتی برای مایک پمپئو، وزیر خارجه سابق و برایان هوک، نماینده ویژه پیشین آمریکا در امور ایران -که هر دو از معماران کلیدی سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ در دوره اول بودند- امید محتاطانهای را در تهران به وجود آورد.
زمانیکه هوک پس از انتقاد از «مماشات» دولت بایدن با ایران از تیم انتقالی ترامپ اخراج شد، روزنامه تهران تایمز اظهارنظر ترامپ در شبکه Truth Social را بازنشر کرد: «برایان هوک از مرکز ویلسون برای پژوهشگران… تو اخراجی!» و خبرگزاری رسمی جمهوری اسلام ایران هم گمانهزنی کرد که اقدامات ترامپ «ممکن است سیگنالی برای ایران باشد مبنی بر اینکه او مایل به تعامل دیپلماتیک با تهران است»، حتی اگر «مشخص نباشد که این اقدامات نشانه تغییر در تاکتیک، استراتژی یا نگرش باشند».
نامه پرحاشیه
به ادعای ریسپانسیل استیت کرفت، ماجرای نامهای که ترامپ در ۵ مارس برای ایران ارسال کرد، نشان میدهد که حفظ این تعادل چقدر دشوار است. او بدون افشای محتوای نامه، در سخنانش در دفتر بیضی شکل در ۶ مارس مدعی شد، «من ترجیح میدهم توافق صلح انجام شود. اما گزینه دیگری روی میز قرار دارد».
دو روز بعد ترامپ در گفت و گو با فاکسنیوز مدعی شد: «من برای ایران نامهای نوشتهام که امیدوارم مذاکره کنید.» تأکید او بر اینکه آمریکا به دنبال توافقی خوب است، نشان میدهد که ترامپ ادعا کرده، دولتش به دنبال پایان دادن ادعایی به برنامه هسته ای ایران است؛ این خواستهای است که هیچ کدام از مقام های رسمی ایران آن را نمی پذیرند.
چنانکه عراقچی تصریح کرده، ایران اولتیماتومهای آمریکا را برنمی تابد. رهبر ایران هم تاکید داشند: «مذاکراتی» که «برخی دولتهای زورگو» دنبال میکنند «نه برای حل مسائل، بلکه برای تحمیل انتظارات خودشان» است.
در حالی که بنیامین نتانیاهو از اقدام علیه ایران استقبال میکند، نکته قابلتوجه این است که تنها شش هفته پیش، رسانههای اسرائیل پر بود از گزارشهایی درباره نتانیاهو با موضوع رویارویی ادعایی با ایران. اما همه چیز با اظهارنظر ترامپ در ۴ فوریه تغییر کرد؛ جایی که گفت دو میلیون فلسطینی آواره باید نوار غزه را ترک کنند. در حالی که رهبران جهان تلاش کردند معنای این سخن را درک کنند، نتانیاهو از رویکرد «انقلابی و خلاقانه» ترامپ تمجید کرد و مدعی شد که این اظهارات «امکانات بسیاری» ایجاد کرده، که یکی از آنها -همانطور که اکنون مشخص شده- حمله دوباره اسرائیل به غزه است.
همچنین بهاحتمال زیاد نتانیاهو این سخنان ترامپ را بهعنوان سیگنالی از حمایت ادعایی آمریکا تعبیر کرده است. اما این موضوع بالاخص با توجه به آشوبهای داخلی که حمله دوباره اسرائیل به غزه بهراه انداخته است؛ چندان در دسترس نیست. در این فضای سیاسی، اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهوری اسرائیل هشدار داد که «هزاران شهروند فریاد میزنند تا از تعمیق شکافها جلوگیری شود. در چنین شرایطی غیرقابلتصور است که این صداها نادیده گرفته شوند و به دنبال اجماع نباشیم».
این اظهارات در میانه جنجال بر سر اخراج رئیس سرویس امنیت داخلی اسرائیل (شاباک) در ۲۰ مارس توسط نتانیاهو عنوان شد و به بحران قانون اساسی اشاره دارد که ممکن است اسرائیل را به سوی جنگ داخلی سوق دهد. با این حال، حزب لیکودِ حت رهبری نتانیاهو اعلام کرد که «هرتزوگ به کابینه پنهان پیوسته است.» بهوضوح، نتانیاهو و متحدانش بر این باورند که تقلید از پارانویای ترامپ به نفع آنهاست و به این ترتیب وانمود میکنند که او و رئیسجمهور آمریکا در سطح سیاسی و استراتژیک هماهنگاند.
دوقلوهای غیرقابل پیشبینی
به ادعای این نشریه، با این حال، نتانیاهو باید با احتیاط عمل کند، چون هرچه جنگ در غزه گسترش یابد و عملیات نظامی در لبنان و سوریه شدت بگیرد، شکافهای داخلی در اسرائیل عمیقتر خواهند شد. اگر این اقدامات منجر به کشته شدن گروگانهای اسرائیلی شده یا موجب رویارویی نظامی در سه جبهه گردد، هرجومرج منطقهای ممکن است به ضرر ترامپ تمام شود و آخرین چیزی که ترامپ تحمل میکند این است که بهعنوان یک «بازنده» دیده شود.
در واقع، بهنظر میرسد استیو ویتکاف در مصاحبهاش با تاکر کارلسون در ۲۱ مارس، تلاش داشت به نفع رئیسش عمل کند. او گفت که ازسرگیری جنگ در غزه برخلاف افکار عمومی اسرائیل است. همچنین ادعا کرد که حماس ایدئولوژیک نیست، باید در توافق پس از غزه نقش سیاسی داشته باشد و مصالحه واقعی با حماس برای رسیدن به ثبات -که به گفته او، اولویت نخست ترامپ در سیاست جهانی است- ضروری است.
او همچنین بهنوعی از سخنان ترامپ عقبنشینی کرد و گفت نامه رئیس جمهوری آمریکا به ایران حاوی اولتیماتوم نبوده، ترامپ خواهان توافقی هستهای با «راستیآزمایی» است.
مصاحبه ویتکاف طوفانی در رسانههای اسرائیل بهراه انداخت. او بهعنوان فرستادهای مورد اعتماد، تلاش دارد حرفهای پراکنده ترامپ را به چیزی شبیه به یک سیاست منسجم تبدیل کند. با این حال، اگر خاورمیانه منفجر شود، یا حتی بهنظر برسد که در آستانه انفجار است، ممکن است ترامپ بار دیگر سخنانی طوفانی بر زبان آورد که رهبران و تحلیلگران در تهران، شرق بیت المقدس و واشنگتن را وادار کند تا بفهمند منظورش چیست.
اما اگر ویتکاف بتواند بدون تحقیر یا ناراحت کردن ترامپ، سخنان او را تعدیل کند، ممکن است موفق شود ترامپ را از لبه پرتگاه بازگرداند. البته چنین تلاشی بستگی دارد به اینکه ترامپ بتواند انرژی عاطفی لازم برای حمایت از یک مصالحه واقعی را حفظ کند.
با این همه، تلاش برای تفسیر گفتههای متناقض ترامپ نه تنها در واشنگتن بلکه در تهران هم ادامه دارد. چند روز پیش منابع دولتی در تهران گفتند که نامه رئیسجمهور آمریکا «دقیقاً روشن نیست، اما حاوی اولتیماتوم هم نیست». در واقع، عراقچی تأکید کرد که «مذاکرات غیرمستقیم میتوانند ادامه یابند».
همانطور که پیشتر اشاره شد، رئیسجمهور ایران این پیام را علیرغم تهدیدات اخیر ترامپ تکرار کرده است. اما پس از ماجرای جنجالی گفتوگوی گروهی در اپلیکیشن «سیگنال»، بعید است مقامات ارشد دولت آمریکا حاضر باشند برای تأثیرگذاری بر موضع ترامپ درباره روسیه، ایران یا هر کشور دیگری، خود را به خطر بیندازند. مشاوران امنیتی او مانند همتایانشان در تهران، شرق بیت المقدس، مسکو و دیگر پایتختها، باید در مدیریت خلقوخوی آتشین و تصمیمات ناگهانی ترامپ با نهایت احتیاط عمل کنند.
فشار حداکثری ترامپ؛ مذاکره مستقیم یا بنبست جدید؟
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، بار دیگر استراتژی فشار حداکثری را علیه ایران فعال کرده و در اظهاراتی تازه مدعی شده که ایران آماده گفتوگوی مستقیم با واشنگتن است. این در حالی است که مقامات رسمی در تهران همچنان بر مذاکره غیرمستقیم از مسیرهایی همچون عمان و قطر تأکید دارند، چرا که مذاکره مستقیم را در شرایط فعلی نابرابر و غیرقابل اعتماد میدانند.
به نظر میرسد دولت ترامپ در تلاش است تا از سه مسیر فشار اقتصادی، اجماع منطقهای و نمایش آمادگی نظامی، ایران را به میز مذاکره بکشاند. یکی از نشانههای این روند، سفر قریبالوقوع ترامپ به عربستان سعودی است که احتمالاً هدف آن جلب حمایت کشورهای عربی برای افزایش فشار سیاسی و اقتصادی بر تهران خواهد بود.
با این حال، شواهد حاکی از آن است که شیخنشینان خلیج فارس، دستکم در ظاهر، تمایلی به همراهی با رویکرد تهاجمی واشنگتن ندارند. در هفتههای اخیر، سکوت معنادار کشورهای عربی نسبت به تشدید تنشها میان ایران و آمریکا، بیانگر نگرانی آنها از پیامدهای درگیری نظامی جدید در منطقه است.
تماس تهران و ریاض؛ پیام صلح از طرف ایران
در بحبوحه این تحولات، تنها تماس رسمی ثبتشده میان ایران و جهان عرب، گفتوگوی تلفنی مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان بود. در این مکالمه، پزشکیان تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران بهدنبال جنگ نیست و آماده گفتوگو برای کاهش تنشها بر پایه احترام متقابل است. او همچنین بار دیگر استفاده غیرصلحآمیز از انرژی هستهای را رد کرد.
بن سلمان نیز در این تماس، بر لزوم تقویت همکاریهای منطقهای و نقشآفرینی مشترک برای ایجاد ثبات و امنیت تأکید کرد.
سیگنالهای توییتری؛ تغییری در تاکتیک ایران؟
در کنار تحرکات رسمی، برخی نشانههای غیررسمی و رسانهای نیز توجه تحلیلگران را جلب کردهاند. چند روز پیش، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در شبکه ایکس پستی منتشر کرد که حاوی اشارههایی به بازنگری در مسیر مذاکرات هستهای بود. استیون ویتکاف، فرستاده جدید آمریکا به خاورمیانه، در واکنشی غیرمنتظره زیر این پست نوشت: «عالی»، اما این کامنت ساعاتی بعد حذف شد.
این اتفاق، بهعنوان یک سیگنال دیپلماتیک تعبیر شد و برخی آن را نشانهای از بررسی احتمالی مذاکره مستقیم بین تهران و واشنگتن تلقی کردند.
لارا روزن، خبرنگار باسابقه آمریکایی، نیز در خبرنامه «دیپلماتیک» خود به نقل از یک منبع ایرانی گزارش داد که ایران با انجام مذاکرات غیرمستقیم اولیه موافقت کرده و در صورت پیشرفت، امکان حرکت به سمت مذاکره مستقیم نیز وجود دارد.
تهدیدهای جدید و هشدارهای درونساختاری
در داخل ایران، اگرچه رویکرد رسمی همچنان بر مذاکره غیرمستقیم متمرکز است، اما برخی اظهارات چهرههای بانفوذ، نشان از نوعی آمادهباش دیپلماتیک دارد. علی لاریجانی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی، اخیراً در مصاحبهای اعلام کرد که در صورت حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران، احتمال حرکت کشور به سمت ساخت سلاح هستهای وجود دارد؛ اظهارنظری که بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی داشت.
همزمان در واشنگتن نیز منابعی به رسانهها گفتهاند که تابستان پیشرو، فرصت نهایی برای احیای مسیر دیپلماسی خواهد بود و اگر توافقی تا آن زمان حاصل نشود، مسیر تنش «اجتنابناپذیر» خواهد بود.
تحرکات نظامی در خلیج فارس؛ پیام روشن به تهران
طی روزهای گذشته، وزارت دفاع آمریکا از استقرار چند ناوشکن در اطراف تنگه هرمز خبر داد و هدف از این اقدام را «حفاظت از آزادی کشتیرانی» اعلام کرد. اما ناظران منطقهای، این تحرک را پیامی روشن برای تهران میدانند، چرا که آخرین حضور این ناوها در منطقه به مانورهای نظامی برای حمایت از اسرائیل در برابر حماس بازمیگردد.
نقطه تصمیم نزدیک است
با توجه به مجموع این تحولات، به نظر میرسد ایران و آمریکا به نقطهای رسیدهاند که بازی دیپلماتیک باید وارد فاز نهایی شود. اینکه حرکت بعدی از سوی کدامیک از بازیگران انجام خواهد شد، هنوز مشخص نیست، اما نشانهها حاکی از آن است که هر دو طرف در حال محاسبه هزینه و فایده گام نهایی هستند.
ارسال دیدگاه