در ابتدا لازم به ذکر است این تحلیل بر اساس الگوهای گذشته رفتار اسرائیل ارائه شده و قطعیت ندارد ولذا در چنین مواقعی پیگیری خبرها از منابع موثق و اظهارات رسمی ضروری است.
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه پس از لغو سخنرانی خود در بنیاد کارنگی که قرار بود روز گذشته (دوشنبه ۱ اردیبهشت) به صورت مجازی انجام شود، متن سخنرانی خود را منتشر کرد.
سند «مقابله با استراتژی منطقهای ایران» (Countering Iran's Regional Strategy) که توسط نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی و سرویس سیاست خارجی ایالات متحده تهیه شده، بر مهار نفوذ ایران در خاورمیانه و خنثیسازی فعالیتهای آن در منطقه تمرکز دارد. در این سند، ایران به عنوان یک «تهدید ثباتساز» معرفی شده که از طریق حمایت از گروههای نیابتی، توسعه موشکی و حضور نظامی در کشورهایی مانند عراق، سوریه، یمن و لبنان، امنیت متحدان آمریکا و منافع غرب را به خطر میاندازد.
رفتار متناقض ترامپ در ارتباط با ایران به گمانهزنیها درباره رویکرد احتمالیاش دامن زده است. رئیس جمهوری آمریکا از توافق و صلح با ایران میگوید و همزمان با ارسال تجهیزات نظامی به خاورمیانه به این منطقه رنگ و بوی نظامی داده است. به ادعای ناظران، سیاست یک بام و دو هوای رئیس جمهوری آمریکا که توسط نتانیاهو و سایر راست گرایان اسرائیلی حمایت میشود میتواند برای منطقه و جهان پرهزینه باشد.
صدور قطعنامه ضد ایرانی در شورای حقوق بشر سازمان ملل از سوی ایران به شدت محکوم شد. سخنگوی وزارت امور خارجه به انگلیس، آلمان و بانیان غربی قطعنامه ضد ایرانی در شورای حقوق بشر توصیه کرد برای اثبات صداقت خود در ابراز نگرانی نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران، تبعیت از آمریکا در اعمال تحریمهای غیرقانونی علیه ملت ایران را متوقف کنند.
سفیر سابق ایران در انگلستان گفت: باید توجه داشت که دشمنان جدی منافع ملی ایران وجود دارند که نمیخواهند روابط ایران با اروپا و آمریکا بهبود یابد. بنابراین، ایجاد توازن در روابط خارجی اهمیت دارد تا بتوانیم منافع و امنیت ملی کشور را تأمین کنیم.
تحلیلی آماری، متفاوت و جدید، از استاد امیری منتشر شد.
چین: حل مسئله هستهای ایران از مسیر دیپلماسی گزینهای ضروری است.در این میان پرسش اساسی این است که آیا جنگی میان ایران و آمریکا در خواهد گرفت .
ترامپ باید این واقعیت را درک کند، موشکی که به نقب رسیده میتواند ۲۵ کیلومتر آن طرفتر با سر جنگی متفاوتی به دیمونا هم برسد.
به باور بسیاری از ناظران، سیاستهای دولت اول ترامپ موجب شد تا فرصت برای میدانداری چین هموار شده و این کشور به بازیگران جنوب جهانی زخم خورده از رویکرد ترامپ نزدیکتر شود. با این همه، امروز چین هم از سیاستهای نئو استعمارگرایانه در شرق آسیا و قاره سیاه پیروی میکند تا بدین طریق بتواند به قدرت یکه تاز تبدیل شود؛ از همین رو بسیاری در باب ائتلافهایی چون بریکس که چین نقش پرنگی در قابش دارند، نگرانند و میگویند اینها اهرمهایی در اختیار چین هستند برای افزایش نفوذش در جهان.
نظم جهانی لیبرال که پس از جنگ جهانی دوم با محوریت آمریکا شکل گرفت، امروز با افولی درونی از دل خود ایالات متحده و ظهور قدرتهای اقتدارگرا مانند چین و روسیه مواجه است. بیثباتی سیاسی، افول دموکراسی و گرایش به ملیگرایی، نهتنها جایگاه رهبری واشنگتن را تضعیف کرده، بلکه جهان را بهسوی نظمی پراکنده، مبتنی بر زور و فاقد قواعد مشترک سوق داده است؛ نظمی که در آن، قدرت جای قانون مینشیند.
سیاست خارجی ایران در مواجهه با فشارهای شدید ترامپ وارد مرحله بحرانی شده است. ادامه سیاست فشار حداکثری و تحریمهای گسترده، ایران را در شرایط دشواری قرار داده است. در حالی که واشنگتن تمایل به مذاکره را اعلام میکند، شروط سخت و فشارهای بیشتر میتواند ایران را مجبور به انتخاب بین دیپلماسی یا مقاومت کند. از سوی دیگر، احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها تهدید جدی است که باید با دیپلماسی فعال و بهرهگیری از شکافهای بینالمللی مدیریت شود.
ترامپ میخواهد در کنار رویکرد تهدید اولیه خود، برخی روشهای جایزگزین را نیز بیازماید، ضمن این که ترامپ نگرانیهای اعراب از درگیری آمریکا و ایران را میداند و این را هم میداند که صلح ابراهیم نیز میتواند از تنش نظامی ایران و آمریکا متاثر شود. با توجه به همه اینها بعید است تهدیدهای نظامی ترامپ علیه ایران در کوتاه مدت اجرایی شود. درواقع هنوز در شرایط جنگی قرار نداریم، اما مجموعه تحولاتی که ترامپ دنبال کرده، هر یک میتواند در راستای فراهم سازی مقدمات درگیری نظامی باشد.
دولت نتانیاهو با افزایش بودجه دفاعی و تشدید حملات نظامی، هدف جلب حمایت سیاسی داخلی و جلوگیری از پاسخگویی قانونی را دنبال کرده است. در این میان، اقدامات ترامپ در حمایت از سیاستهای نظامی اسرائیل، تعهد واشنگتن به کاهش تنشهای منطقهای را زیر سؤال برده و آمریکا را به سوی درگیریهای گستردهتر سوق داده است. در حالی که باید منافع ملی آمریکا اولویت داشته باشد، این رویکرد منابع و اهداف بلندمدت کشور را با خطر مواجه میکند.
خشم مقدس نظام اسلامی از بابت ظلمی که آمریکا به ایران و ایرانی روا داشته هرگز به معنی ذبح عقلانیت و مصلحت نیست. و مصلحت نیز اغلب اقتضا دارد که باب گفتگو باز باشد. اگرچه گاهی اقتضائات دیگری هم هست.