پیامبر اعظم(ص)؛ آینه تمامنمای حضرت حق
مسائل نبوت به دو بخش نبوت خاصه و عامه تقسیم شده است. منظور از نبوت عامه، مجموعه مباحث درباره اصل نبوت همچون ضرورت بعثت انبیاء، عصمت و معجزه است. مراد از نبوت خاصه هم مسائلی است که درباره شخص خاص یعنی پیامبر اسلام(ص) مطرح میشود.
ضرورت نبوت و بعثت پیامبران، در قرآن کریم، روایات معصومان و متون کلامی، فلسفی و عرفانی مورد تأکید قرار گرفته و دلایلی برای آن ذکر شده است؛ از جمله اتمام حجت بر انسانها، نیازمندی ذاتی انسان و نیازمندی انسان به اجتماع. براساس آیات قرآن کریم، همه انبیاء اهداف مشترکی داشتهاند؛ از جمله دعوت به توحید و معاد، برپایی عدل و داد، تعلیم و تربیت، تزکیه و تقوا و همچنین آزادسازی انسانها از غل و زنجیرها.
در همین راستا با محمدرضا حسنی جلیلیان، استاد دانشگاه لرستان، گفتوگویی ترتیب دادهایم که مشروح آن را در زیر میخوانیم.
جایگاه نبوت و پیامبر اکرم(ص) در اندیشه و عرفان اسلامی را بیان کنید؟
سیمای مبارک پیامبر اکرم (ص) در متون ادبیات عرفانی فارسی در دو زمینه کلی تجلی یافته است. یک زمینه که با سایر ادبا مشترک است، بیان فضایل آن جناب با عنایت به شخصیت تاریخی و حقیقی ایشان در صدر اسلام و فضیلت ایشان بر سایر پیامبران است. در این بخش مباحثی همچون رحمت للعالمین و منجی همه انسانها بودن، شفاعت خاص امت و حتی پیروان دیگران ادیان در روز قیامت، فضیلت بر سایر رسل، اخلاق کریمه و خوی نیکو و معجزات و ذکر احادیث ایشان و دیگر مباحث مانند اینها، دستمایه مضمون آفرینی عرفا، در متون عرفانی شده است. این مضامین که بیشتر در مقدمهها و دیباچه آثار عرفانی بیان میشود، با دیگر ادبای مشهور زبان فارسی مشترک است.
جنبه دیگر در رابطه با پیامبر اکرم(ص) وجود دارد که خاص نگرش عرفانی است و در سایر متون ادبی کمتر دیده میشود. این بخش که در عرفان عاشقانه زیر عنوان رابطه پیامبر(ص) با جهان هستی و حضرت حق مطرح میشود شکلدهنده زیباترین و در عین حال مهمترین مضامین ادب فارسی عرفانی است.
رابطه پیامبر اکرم(ص) با حضرت حق و جهان هستی در این نگرش دگرگون بیان میشود. در شریعت عموماً پیامبر اکرم (ص) را یکی از انبیاء، خاتم النبیین و اشرف اولیا میدانیم، اما عرفا یک زمینه دیگر نیز به موضوع اضافه کردهاند و آن جایگاه پیامبر(ص) در ایجاد هستی است. در این نگرش اساساً هدف از خلقت عالم شکلگیری آینهای بوده که جمال و جلال خداوند در آن متجلی شود. این آینه دل پیامبر اکرم(ص) است، بنابراین با استفاده از حدیث «لولاک لما خلقت الأفلاک» یک نوع جهانبینی مطرح کردند که پیامبر اعظم(ص) هدف غایی از خلقت است، بر این اساس عرفاً معتقدند خداوند آینهای میخواست که جمال و جلال خود را در آن ببیند از اینرو جهان را آفرید تا جمال و کمال خود را متجلی کند اما آینه تمام نمای حضرت حق قلب مبارک پیامبر(ص) است. بنابراین جهان برای وجود ایشان آفریده شد و ایشان برای خود خدا. «خلقت خلق لاجلک و خلقتک لاجلی.»
نکته مهم دیگر اینکه مبنا و ماده اصلی عالم نیز پیامبر اکرم(ص) است. بر این اساس عرفای عاشق، عالم را درختی میدانند که از بذری اولیه ناشی شده است. این بذر هم نور پیامبر اعظم(ص) است. از این طریق عارفان مسلمان فرضیهای مطرح کردهاند که براساس آن پیامبر اعظم(ص) دو جنبه وجودی دارد، یک نور نخستین یا به عبارتی فیض اول است که مبنا و شاکله هستی بوده و همه موجودات از این نور وجود پیدا میکنند و در نهایت وجود ثانوی یا دوم پیامبر اعظم (ص) نیز از همین نور نخستین پدیدار میشود. عارفان در بیانی تمثیلی جهان را به درختی مانند کردهاند که از بذری پدیدار شده است. این درخت در نهایت میوهای میدهد که هدف است. بذر نخستین نور اول پیامبر (ص) است، عالم غیب و شهادت، به مثابه تنه، ساقه، برگ، ریشه، گل و میوه نارس این درخت هستند و وجود تاریخی یا ثانوی پیامبر، میوه نهایی آن درخت است. بنابراین هدف از خلقت عالم هستی همین میوه نهایی است همانطور که باغبان هدفی جز میوه از کاشت درخت ندارد، هر چند شاخه، تنه، برگ و سایه درخت همه مهم هستند. هدف از وجود پیامبر(ص) هم قلب ایشان بوده است که خدا در آن متجلی شود. از اینرو برخی عارفان تأویلی دگرگون از آیه «الم نشرح لک صدرک» داشته و گفتهاند که آیه شریفه به این معناست که قلب پیامبر(ص) چنان گسترده شده است که آینه تمام قدی برای جمال و جلال حق باشد و حضرت حق به تمامی در آن متجلی شود.
به همین دلیل در بحث هستیشناسی دیدگاه خاص عارفان که معروف است به «حقیقت محمدیه»، به این معناست که جهان هستی برآمده از نور اول پیامبر اعظم (ص) است. آنان احادیث و روایتها را در این شاکله تعریف و تبیین میکنند، به عنوان نمونه اگر موضوع «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ نُورِی» یا روایت «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ القلم» یا «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ العقل» مطرح میشود همه این روایات زیرمجموعه نور اول پیامبر(ص) قرار میگیرند. یا اگر حدیث « لولاک لما خلقت الأفلاک» مطرح میشود براساس همین دیدگاه وجود شناسانه تبیین میشود که پیامبر اعظم(ص) میوه نهایی درخت خلقت است که از بذر نور اول پدیدار شده است. به همین دلیل است که عرفای ما در مورد پیامبر اعظم(ص) و جایگاه ایشان در میان پیامبران الهی میگویند: «وز ایشان سید ما گشته سالار هم او اول هم او آخِر در این کار.»
حدیث «کُنْتُ نَبِیّاً وَ آدَمُ بَیْنَ اَلْمَاءِ وَ اَلطِّینِ، من پیامبر بودم و آدم بین آب و گل بود» نیز از همین رهگذر توصیف میشود. یعنی پیامبر اکرم(ص) وجودی قبل از خلق تمام موجودات و از جمله حضرت آدم داشته است، به عبارتی او خود پدر آدم است، همانگونه که خاقانی میگوید: «عطسه او آدم است عطسه آدم مسیح. اینت خلف کز شرف عطسه او بود باب» به عبارتی او پدرِ پدرِ خودش بوده و در عین حال پیامبر رحمت، مهربانی و آنچه در باب شخصیت ایشان بیان میشود، نیز هست.
آنچه در عرفان خصوصاً عرفان عاشقانه، درباره پیامبر اکرم(ص) بیشتر مطرح شده، همین موضوع نور اول و منشأ هستی بودن آن حضرت و دوم معشوق حق بودن که خداوند بخواهد خودش را در آینه گسترده قلب پیامبر(ص) ببیند. طبیعی است در این زمینهها مضامین مختلف و زیبایی مطرح میشود که مجال پرداختن به آن در این جا نیست.
در عرفان چه اهداف و فوایدی برای نبوت پیامبر اکرم(ص) بیان میشود؟
عرفای مسلمان گاهی مخاطب عام دارند یعنی مخاطبان مردم عادی هستند و گاهی مباحث خاص را بیان میکنند، آنجایی که با مخاطب عام صحبت میکنند تقریباً همان مباحث کلی است که در شریعت مطرح میشود، اینکه پیامبر اکرم(ص) غافله سالار هدایت، کاملترین هادی است و او را بر دیگر پیامبران فضیلت میدهند، پیامبر اکرم (ص) بعد از اینکه خودشان مراحل اسفار اربعه را طی کردند و به مراتب بالای راهنمایی رسیدند، فرستاده شده است که دست همه بشر را بگیرند و به سمت و سوی تعالی و حضرت حق هدایت کنند، در عین حال نماد رحمت و شفیع همه امم نیز هستند و دیگر صفات و فضایل ایشان مطرح شده است.
ولی اهداف دیگری که به صورت اختصاصی در عرفان اسلامی مطرح شده و عموماً مخاطب عام ندارد این است که خلقت پیامبر اکرم(ص) هدف اصلی آفرینش بوده است، مقصود از آفرینش ایشان آن است که آیینه تمام نمای حضرت حق باشد. از همین جهت جهان هستی نشئت گرفته از وجود و نور پیامبر اکرم(ص) است.
به عبارتی برای نبوت پیامبر اکرم(ص) دو هدف میشود متصور شد، هدف اول آنچه در شریعت مطرح شده و دوم هدفی که به صورت اختصاصی مطرح میشود. تأویل یا برداشت خاص عرفای عاشق مبنی بر این است که هدف اصلی از آفرینش، وجود پیامبر اعظم(ص) بوده است.
ارسال دیدگاه